کد مطلب:124746 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:256

گروه نفاق
در كتاب «امام علی علیه السلام الگوی زندگی» و نیز «امام علی علیه السلام جمهوریت» این نكته شفاف شده است، [1] گروه نفاق به سركردگی اشعث هرم اصلی نیروی فشار و چالشگری درونی علیه حكومت داری علی علیه السلام نقش ایفا نمود. این گروه با یاری تزویرهای معاویه و عمرعاص با تشكیل یك مثلث شوم با حربه ی تزویر بر ذوالفقار حیدری چیره شد. و آن گونه از درون در نیروهای تشكل همسو نفوذ نمودند، كه صلابت حیدری آنان را شكسته و تیغ برنده مالك ها را از حلقوم معاویه فاصله داد.

چهره این گروه گرچه اندكی آشكار شده بود و جامعه از نقش آنان به سود دشمن آگاهی یافته بود، لیكن با تغییر تاكتیك و گریم نمودن چهره ها كه ویژگی گروه نفاق است، از محورهای دیگر نفوذ نموده و هیچ گاه از توطئه علیه اهل بیت فروگذار ننموده است. در همین راستا تلاش های پنهانی خویش را به سود معاویه تداوم داده و حتی سران همین حزب منافقین حاضر شدند در برابر تطمیع های معاویه دست به جنایت آلوده سازند. كه به برخی از آنان مانند اشعث بن قیس، حجر بن الحجر، شبث بن ربعی (یك از فرماندهان سپاه عمرسعد در كربلا) كه به آنها وعده داده بود اگر امام مجتبی را به قتل رسانند، دویست هزار درهم، فرماندهی سپاه، كابین دختر معاویه نصیب آنان خواهد شد. [2] همین گروه منافق دو مورد اقدام به ترور امام مجتبی نمودند. یكی ترور ناموفق در هنگام نماز، اقدام ناكام دیگر در «مظلم ساباط» كه خنجر مسموم آنان به ران مبارك حضرت اصابت و



[ صفحه 135]



حضرت را مجروح ساخت. [3] .

این اقدام ها از یك سو بغض كینه معاویه را نسبت به اهل بیت آشكار می سازد. از جانب دیگر طرفندهای معاویه را به خوبی آشكار می سازد، كه چگونه از نیروهای نفاق در جهت اهداف خویش بهره می برد. به ویژه این كه نیروی نفاق كه با پوشش های خودی در درون جامعه شكل می گیرد بیشترین خطر را متوجه هویت و وحدت امت اسلامی می نماید. و چون خطر از درون است كارسازترین آن به شمار می رود، كه قرآن در بازشناسی دشمن آنان را دشمن اصلی امت اسلامی معرفی می نماید و خطر آنان را صد چندان گوشزد می نماید: هم العدو فاحذرهم قاتلهم الله انی یؤفكون. [4] «ای پیامبر، دشمن اصلی آنان (منافقین) هسستند. از آنان برحذر باش، خدا آنان را بكشد (مرگ بر منافقین) به كدامین سو روی می آورند؟!»


[1] امام علي عليه السلام الگوي زندگي، ص 256، امام علي عليه السلام و جمهوريت، ص 138.

[2] علل الشرايع، ج 1، ص 259.

[3] همان.

[4] منافقون، 4.